سیسمونی
سلام گلم!
بلاخره جشن سیسمونیت برگزار شد و مادرجون و عزیز جون و همه ی عمه ها و خاله ها و زن دایی ها اومدن تو جشنت شرکت کردند و کلی با دیدن لباسای کوچولو موچولوت ذوق کردن البته اقوام و همسایه ها هم بودن که بین اونا چند نفری بودن که بچه دار نمی شدند کلی براشون دعا کردیم که خدا حاجت اونا رو هم بده.
عزیزجون و آقا جون ، با اینکه بابایی بهشون گفته بود توقعی ازشون برا خرید سیسمونی نداره ، ولی اونا زحمت کشیدن و برات سیسمونی خریدن. دستشون درد نکنه .
چند دست لباسم مادر جون و باباحاجی برات کادو آوردن که دست اونا هم درد نکنه.
ان شاالله بسلامتی بپوشی گلم. ان شاالله لباس دومادی برات بخرم.
عکسای سیسمونی رو تو ادامه ی مطلب می زارم.
اینم از لباسات
سرویس حوله ی حموم
تشک تعویض و تشک لاستیکی
اینم یه تشک دیگه
خوب رسیدیم به کادوهایی که باباحاجی و مادر جون برات خریدن. دستشون درد نکنه.
اینم کادوی عمه کبری که از مشهد برات آورده. دستش درد نکنه. ان شاالله قسمت بشه سال94 بپوشی و بریم مراسم شیرخوارگان
اینم کادوی خاله حمیده. دستش درد نکنه. ان شاالله که خدا حاجت اونم بده
خوب تموم شد پسرم. دست همگی درد نکنه. مبارکت باشه گلم.
کادوهای خودم و بابایی هم که تو پستای قبلی هستش