آقا محمدآقا محمد، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
فاطمه خانمفاطمه خانم، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

لبخند خدا...

یا طبیب من لا طبیب له

                                          سلام خدا جون خدا جون اول از همه بگم میدونم گناه زیاد دارم و بنده ی ناشکری برات بودم ولی بزرگی و عظمت تو خیلی بزرگتر از ایناس   خدا جون! به حق این سفره های افطاری که خودت برامون پهن کردی و تو خونت مارو دعوت کردی ، حاجت همه ی اونایی که نی نی ندارن و از ته دل نی نی میخوان رو سر سفره ی افطار خودت مامان شدنمونو تو امسال امضا کن و دلمونو شاد کن   من ازت عاجزانه درخواست دارم که صدامو بشنوی و الان که تو خونه خودتیم و مهمون توییم ، اخه           خودت گفتی مهمو...
27 تير 1392

دلم مادر شدن می خواهد!

خدای خوب و مهربون! دلم مادر بودن می خواهد! دلم بدجور بچه می خواهد و لباسهای کوچک و مامانی. گوشهایم نوازش شنیدن مامان را از زبان کودکی شیرین زبان را می خواهد. دستانم نوازش گرم و صمیمی مادرانه ای برسر کودکی را می طلبد. آغوشم عجیب دلتنگ آغوش فرزند است. پاهایم تاتی تاتی با کودک را با تیک تیک ساعت انتظار می کشد. چشمانم صورت معصوم و خندان کودکی را منتظر است که با لبخندش، دل مادر را می لرزاند و دنیا را برایش شیرین می سازد. لبانم تشنه ی بوسه ی مادرانه ای بر گونه های لطیف کودکی، که او هم تشنه ی وجود مادر است را از من می خواهد. فرزندی که مال من است . هدیه و فرشته ای از سوی تو. خدایا چه کنم با این همه خواستن، چه...
20 تير 1392

ب ب چ _

  خطا از من است ، می دانم … از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد “ اما به دیگران هم دلسپرده ام از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین “ اما به دیگران هم تکیه کرده ام اما رهایم نکن بیش از همیشه دلتنگم به اندازه ی تمام روزهای نبودنم … خدایا ؛؛ رهایم نکن..   خداوندا … دقیق یادم نیست آخرین بار کی خود را پیدا کردم … اما خوب یادم هست هرگاه که گم شدم ، دستم در دست تو نبود …...                                       &nb...
6 تير 1392

الهم ارزقنا ولداً بارُا

                                        بسم الله الرحمن الرحیم من امشب این وبلاگ رو درست کردم و میخوام از این به بعد اینجا برات از نبودنت و تنهایی هام برات بنویسم. بنویسم و بگم که چقدر بی تو بودن برام سخته و نبودنت داره عذابم میده. از خدا میخوام به حرمت ماه رجب که الان توش هستیم هر چه زودتر تو رو به من بده!  ...................................................................................................................................                       &...
6 تير 1392

سخنی با خدا!

سلام خدا جون ! خدای خوب و مهربون الان  روزه از وقت پریودم می گذره و هیچ علامتی از مامان شدنم نیست! همه دوستام میگن برو آزمایش بده تا خیالت راحت بشه ولی من می ترسم برم و بازم جواب منفی بگیرم. نمی دونم چرا با اینکه این ماه دارو نخوردم ولی چرا امیدم از همیشه بیشتر شده من بیشتر بخاطر شوهرم دوست دارم نی نی داشته باشیم چون می دونم نی نی زیاد دوست داره ولی به رو من نمی یاره                              وااااااااااااااااااااااای خدای خوب و مهربون چی میشه تو این ماه عزیزت حاجت همه رو بدی و به اونایی که نی نی ندارن نی نی های سالم و پاک و صالح ببخشی، و دل همه...
31 خرداد 1392